معنی عقیمه عقیمه (عَمَ) مؤنث عقیم. رجوع به عقیم شود، رحم عقیمه، زهدان که قبول آبستن نکند. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). عقیم. و رجوع به عقیم شود لغت نامه دهخدا