باردار گردیدن شتر ماده. عقاق. و رجوع به عقاق شود، آزردن پدر را. (از منتهی الارب). نافرمانی کردن کسی را که حق او بر تو واجب باشد. (المصادر زوزنی) (از تاج المصادر بیهقی). نافرمانبرداری کردن مادر و پدر را و کسی را که حق او بر تو واجب باشد. (دهار). سرپیچی کردن از پدر و ترک شفقت و احسان بر او و سبک داشتن او را، و ضدآن ’بر’ و برور است، و چنین شخصی را عاق و عقق و عقق و اعق ّ گویند. و گویند اصل معنای عقوق، قطع کردن است، بنابراین اختصاص به والدین ندارد. (از اقرب الموارد). اسأه به والدین. تضییع حقوق ابوین. (یادداشت مرحوم دهخدا) : جزای این عقوق و پاداش این حقوق و باذافراه این نفاق و شقاق... تقدیم افتد. (سندبادنامه ص 70). از عقوق و تمرد پسر مستغاث شد و از حرکات و سکنات او تبرا نمود. (ترجمه تاریخ یمینی ص 343). منوچهر در سر کس به پدر فرستاد و از معرض عقوق و اهمال حقوق تفادی نمود. (ترجمه تاریخ یمینی ص 226). از معرض عقوق مادر برخاست و هوای نفس در طاعت او مقهور گردانید. (ترجمه تاریخ یمینی ص 384). لیک محبوسی برای آن حقوق اندک اندک عذر میخواه از عقوق. مولوی