جدول جو
جدول جو

معنی عقاب افکن

عقاب افکن
عقاب افکننده. آنکه یا آنچه عقاب را بیندازد:
ز پرهای تیر عقاب افکنش
عقابان فزونند پیرامنش.
نظامی.
بسی خون گرو کرده در گردنش
عقابین چنگ عقاب افکنش.
نظامی.
، کنایه از حلقه بگوش یعنی مطیع و غلام، چه عقاب بمعنی رشته است که در سوراخ گوش کشند برای انداختن حلقه. (غیاث اللغات) (آنندراج). رجوع به عقاب شود
لغت نامه دهخدا