جدول جو
جدول جو

معنی عفن

عفن
(خِ بَ)
پوسیده شدن هر چیزی و تباه گردیدن چندانکه ریزه ریزه برآید وقت گرفتن. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). پوسیده شدن در نم. (المصادر زوزنی) (تاج المصادر بیهقی) (دهار) ، تغییر یافتن بوی گوشت. (از اقرب الموارد). گنده شدن هوا و گوشت و جز آن. (غیاث اللغات) ، پوسیده شدن ریسمان از آب. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب). عفونه. رجوع به عفونه شود
لغت نامه دهخدا