معنی عضه - لغت نامه دهخدا
معنی عضه
- عضه
(خُ سُ) - بیمار گردیدن شتران از خوردن عضاه، و یا چریدن آن را. (از منتهی الارب) : عضه البعیر، آن شتر ازچریدن عضاه شکایت کرد و گویند به معنی عضاه را چریده باشد. (اقرب الموارد). عضاه چریدن. (تاج المصادر بیهقی) ، دروغ گفتن، سخن چینی نمودن. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب) ، افسون کردن. (از منتهی الارب). ساحری. (اقرب الموارد). عضه. رجوع به عضه شود، تهمت نمودن و دروغ بربستن بر کسی. (از منتهی الارب). افک و بهتان آوردن. (از اقرب الموارد). بد گفتن (المصادر زوزنی) ، بریدن عضاه را. (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا