جدول جو
جدول جو

معنی عصیان کردن

عصیان کردن
(رَ / رِ رَ تَ نِ چَ / چِ)
طغیان کردن. سرکشی کردن. عصیان ورزیدن. عاصی شدن:
خویشتن را چون فریبی چون نپرهیزی ز دیو
چون نهی چون خود کنی عصیان بهانه برقضا.
ناصرخسرو.
بسا شها که بگشت او ز دوستی ّ ملک
بسا امیر که با رای شاه عصیان کرد.
مسعودسعد
لغت نامه دهخدا