معنی عشق
- عشق (خَ)
- عشق آوردن و چیره گردیدن دوستی بر کسی. (از منتهی الارب). عاشق شدن. (المصادر زوزنی). نیک شگفت داشتن. (تاج المصادر بیهقی). تعلق قلب به کسی. (از اقرب الموارد) ، چسبیدن. (از منتهی الارب). التصاق به چیزی. (از اقرب الموارد). عشق. معشق. و رجوع به عشق و معشق شود
