معنی عسل
- عسل(عُ سُ)
- جمع واژۀ عاسل. (منتهی الارب). مردان صالح. واحد آن عاسل و عسول. (از اقرب الموارد). رجوع به عاسل شود، جمع واژۀ عسل. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به عسل شود، جمع واژۀ عسول. (منتهی الارب). رجوع به عسول شود، جمع واژۀ عسیل. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به عسیل شود
