معنی عزلت نشین عزلت نشین (وَ دَ/ دِ) گوشه گیر. منزوی. معتزل: به عزلت نشینان صحرای درد به ناخن کبودان سرمای سرد. نظامی. گروهی عمل دار عزلت نشین قدمهای خاکی دم آتشین. سعدی لغت نامه دهخدا