جدول جو
جدول جو

معنی عزر

عزر
(خَ ثَ)
نکوهیدن. (منتهی الارب). ملامت کردن. (از اقرب الموارد) ، یاری نمودن. (منتهی الارب). کمک کردن. (از اقرب الموارد) ، بازداشتن. (منتهی الارب). منع کردن و رد کردن. (از اقرب الموارد). رد و منع. (تاج المصادر بیهقی) ، گائیدن. (منتهی الارب) ، به ستم بر کاری داشتن. (منتهی الارب). مجبور کردن بر کاری. (از تاج العروس) ، آگاه گردانیدن بر باب دین و فرائض و احکام. (منتهی الارب) : عزر الرجل علی الفرائض و الاحکام، آن شخص را بر فرائض و احکام واقف کرد. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا