جدول جو
جدول جو

معنی عریه

عریه
(خَ لَ عَ)
برهنه گردیدن. (از منتهی الارب). کندن لباس خود را. (از اقرب الموارد). عری. رجوع به عری شود
لغت نامه دهخدا