جدول جو
جدول جو

معنی عروسی کردن

عروسی کردن(نِ دَ)
زن گرفتن. (ناظم الاطباء). همسر اختیار کردن. (فرهنگ فارسی معین). ازدواج. عرس، شوی کردن دختر. ب خانه شوی رفتن دختر یا زن.
- امثال:
عروسی نکرده بچه در گهواره خواباندن، نظیر: گاو یا خر نخریده آخر بستن. چاه نکنده منار دزدیدن. (فرهنگ عوام)
لغت نامه دهخدا