جدول جو
جدول جو

معنی عرق ریختن

عرق ریختن
(نِ کَ خَ دَ)
بسیار خوی کردن. (یادداشت مرحوم دهخدا). خوی از چهره چکیدن، شرمنده شدن. (غیاث اللغات) (آنندراج) :
عشق میریزد عرق چون دل شود صید هوس
هر که میمیرد طبیبش میکشد شرمندگی.
ناظم هروی (از آنندراج).
، سعی در کاری کردن. (غیاث اللغات) (آنندراج) :
از پی شادابی معنی عرقها ریختم
فیضها ده در زمین شعر باران مرا.
رائج (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا