مخفف عرضگاه. جای عرضه داشتن و نمایش دادن چیزی. رجوع به عرضگاه و عرضه گاه شود، میدان شمار کردن سپاه و سان. عرضه گاه. عرضگاه. رجوع به عرضگاه و عرضه گاه شود: گفتا که پیش عرضگه استاده است او گفتم به پیش گاه بود جای پیشگاه. فرخی. در عرضگه عشقش فتنه سپه انگیزد در رزمگه حسنش گردون سپر اندازد. خاقانی. و عرضگه و شمار لشکر را وضعی ساخته اند که دفترعرض را بدان منسوخ کرده اند، و اصحاب و نواب آنرا معزول. (جهانگشای جوینی)