جمع فارسی عرشی، منسوب به عرش. کنایه از ملائکۀ مقربین و حاملان عرش باشد. (آنندراج) (برهان). روحانیان. ملائک: عرشیان بانگ و ﷲ علی الناس زنند پاسخ از خلق سمعنا و اطعنا شنوند. خاقانی. عرشیان سایۀ حقش دانند اختران نور مطلقش دانند. خاقانی. تا به دور دولت او گشت شروان خیروان عرشیان فیض روان بر خیروان افشانده اند. خاقانی. ز بند جهان داد خود راخلاص به معشوقی عرشیان گشت خاص. نظامی