معنی عجن
- عجن (حَ نَ)
- آرد سرشتن. (تاج المصادر). بسرشتن آرد را و خمیر کردن آن. (منتهی الارب) (آنندراج) ، برعجان کسی زدن. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) ، دست زدن شترماده بر زمین در رفتن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، تکیه بر زمین نمودن و برخاستن از جهت پیری و ضعف. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
