معنی عاجل الحال عاجل الحال (جِ لُلْ) فوراً. درساعت. بدون درنگ: یک چیز مانده است که اگر آن کرده آید بعاجل الحال این کار را لختی تسکین توان کرد. (تاریخ بیهقی ص 329). ولی در عاجل الحال آب این مرد بوبکر حصیری ریخته شد. (تاریخ بیهقی ص 156) لغت نامه دهخدا