ستم کردن، به ناجایگاه نهادن چیزی را، کم و نقص کردن حق کسی را، ظلم ارض، کندن زمین در غیر جای کندیده، ظلم بعیر، کشتن شتر را بی علت و بیماری، ظلم وادی، از حد زیاده شدن آب رودکده، ظلم الوطب، پیش از جغرات شدن خورد شیر را، ظلم الحمار الأتان، بر مادۀ باردار جهید خر، ظلم القوم، خورانید قوم را شیر پیش از جغرات شدن، ماظلمک ان تفعل، کدام چیز بازداشت ترا از کردن آن کار، ظلم الطریق، میل کرد از راه