گلی که آن را از خزینۀ اقریطس به اطراف برند و آن موضع را بلد مصطکی نیز گویند. شویندۀ هر جراحتهاست و گوشت تازه برویاند. (ترجمه صیدنه). آن را اقرقرطون و قریطون نیز نامند، خاکیست خاکستری رنگ با خشونت و به انگشت شکسته گردد و در قوت شبیه به شب ّ است و از آن بسیار ضعیفتر و فرق میان هر دو به چشیدن معلوم میگردد و تجفیف این به آن حد نیست و غالب بر آن اجزای هوائیه است. طبیعت آن گرم و خشک است. جالی بی لذع و جهت قروح چشم نافع و تعلیق آن جهت حفظ جنین و منع از اسقاط مؤثر، و گفته اند مسهل ولادت است و نقاشان جهت ثبات رنگ آن در نقاشی مستعمل دارند. (مخزن الادویه). مضعفترین طینها بود که یاد کرده شد و مضعف حواس بود و ریشهای چشم را نافع بود. چون زن آبستن از خود بیاویزد بچه نگاه دارد. و وی جلا دهد بغیر لذع. (اختیارات بدیعی)