معنی طمع طمع (حَ رَ) طماع. (منتهی الارب). طماعیه. (منتهی الارب) (تاج المصادر). آزمند گردیدن. حریص گشتن. (منتهی الارب) ، امید داشتن. (منتهی الارب) (منتخب اللغات). زعم. (دهار) (تاج المصادر). ازعام. (تاج المصادر) لغت نامه دهخدا