معنی طمح طمح (حِ) بلند نگریستن بچیز و بلند شدن نظر کسی. (منتهی الارب). طماح. (زوزنی) ، برآمدن زن از خانه شوی و رفتن نزد اهل خود بی اجازت شوی، نگریستن زن سوی مردان جز شوی، رفتن و بردن چیزی را، دور رفتن. (منتهی الارب) لغت نامه دهخدا