جدول جو
جدول جو

معنی طغان شاه سلجوقی

طغان شاه سلجوقی
(طُ)
ابن الب ارسلان محمد بن جغری بیک بن میکائیل. لقب وی شمس الدوله و کنیتش ابوالفوارس است. به روزگار الب ارسلان حکومت خراسان داشت، و مستقر وی هرات بود. ازرقی از مداحان اوست، و او غیر از طغانشاه بن مؤید آی ابه است که پس از سلطان سنجر بر خراسان استیلا یافت. و طغرل بیک، عم ّ پدر طغانشاه بن الب ارسلان است. علامۀ مرحوم میرزا محمدخان قزوینی در حواشی چهارمقاله مینویسد: ازرقی از مداحان خاص وی بود، و در قصاید خود تصریح به اسم و لقب و نسب و مقر حکومت وی میکند، از جمله در قصیده ای گوید:
آسمان داد و همت، آفتاب تاج و تخت
نور جان میر چغری، شمع شاه الب ارسلان
مفخر سلجوقیان سیف امیرالمؤمنین
شمس دولت، زین ملت، کهف امت، شه طغان.
در جای دیگر گوید:
گزیده شمس دول، شهریار و زین ملل
ستوده کهف امم، پادشاه خوب خصال
طغانشه بن محمد که خواندش گردون
خدایگان عجم، آسمان جود و جلال.
در قصیده ای دیگر گوید:
ابوالفوارس، خسرو طغانشه، آن ملکی
که آسمان فخار است و آفتاب هنر
چو رایت تو بجنبد شها ز قلب سپاه
ز بیم زرد شود در کف یلان خنجر
به غره مریخ اندر فلک همی گوید
زه ای طغانشه الب ارسلان شیرشکر.
اما در اینکه پای تخت اوهرات بوده، در همین قصیده گوید:
هری که حضرت شاه تو بود چونان بود
کزو زنند مثل زیب را به هر محضر.
دیگر در قصیده ای که مطلعش این است:
خوش و نکوز پی هم رسید عید و بهار
بسی نکوتر و خوشتر ز پار وز پیرار
یکی ز جشن عجم جشن خسرو افریدون
یکی زدین عرب دین احمد مختار
در مدیحه گوید:
حدیث میر خراسان و قصۀ توزیع
بگفت رودکی از روی فخر در اشعار
بدانچه داده بد اورا هزار دیناری
به ناوجوب بهم کرده از صغار و کبار
تو در هری به شبی خسروا ببخشیدی
زر مدور صافی دو بار بیست هزار.
و عجب این است که این طغانشاه بکلی مجهول الحال است و احدی از مورخین (بجز مصنف در اینجا) ذکری از او نکرده است و فقط بواسطۀ اشعار ازرقی است که نام او بر السنه و افواه افتاده است، وبه همین جهت یعنی بواسطۀ اغفال مورخین، هیچیک از ارباب تذکره بطور تحقیق نشناخته اند که او که بوده و سهوهای غریب درباره او کرده اند، بسیاری از ایشان از جمله مجمعالفصحاء او را با طغانشاه بن مؤید آی آبه (سنۀ 569- 581 هجری قمری) که بعد از سلطان سنجر بر خراسان استیلا یافت یکی فرض کرده اند، و آن سهو واضح است، اولاً بدلیل تصریح ازرقی در اشعار خود به اسم و نسبت او، و همچنین تصریح نظامی عروضی در اینجا (چ براون ص 43 س 19) ، ثانیاً معرفی در لباب الالباب که گوید: ازرقی به مدت سابق بر معزی بوده است، و وفات معزی در سنۀ 542 هجری قمری است، پس محال است که ازرقی زمان طغان شاه بن مؤید آی آبه را که در سنۀ 569 جلوس نمود دریافته باشد. ثالثاً یکی از ممدوحین ازرقی امیرانشاه بن قاوردبن جغری بیک بن میکائیل بن سلجوق، از شاهزادگان سلجوقیۀ کرمان است، و وفات امیرانشاه قبل از سنۀ 477 واقع شده است، پس چگونه ممکن است ازرقی که معاصر امیرانشاه بوده، عصر طغانشاه را که در سنۀ 569 (یعنی بعد از 92 سال دیگر) جلوس نموده درک کرده باشد. دولتشاه سمرقندی در تذکرهالشعراء، و امین احمد رازی در تذکرۀ هفت اقلیم، و حاجی خلیفه در کشف الظنون در تحت ’الفیّه’ گفته اند که در خاندان سلجوق، دو طغانشاه بوده اند، یکی طغانشاه بن مؤید، و یکی طغانشاه قدیم، ممدوح ازرقی که طغرل بیک خال او بود، و مقر سلطنت او نیشابور بوده است، و تمام این فقرات کلمه به کلمه خطاست، زیرا که طغانشاه بن مؤید آی آبه از خاندان سلجوق نیست، و طغرل بیک عم پدر طغانشاه بن الب ارسلان است نه خال او، و نیشابور مقر سلطنت طغانشاه بن مؤید بوده است نه طغانشاه بن الب ارسلان و مقر حکومت این اخیر هرات بوده است نه نیشابور. واﷲ الهادی الی الصواب. (حواشی چهارمقاله چ براون صص 170-173).
عوفی در لباب الالباب آورده که: ازرقی از مخصوصان حضرت شمس الدوله و الدین طغانشاه بود... و شمس الدوله از ملوک آل سلجوق در علم و حیاو وقار و وفا مستثنی بوده است. (لباب الالباب ج 2 ص 87). و ممدوح او (ازرقی) شمس الدوله طغانشاه بن محمد السلجوقی، باغی بهشت ساحت اردیبهشت راحت ساخت و قصری رفیعنهاد بدیع نهاد، و او را در صفت آن باغ، چند قصیدۀ غرّاست. آن روزگار که شاه بدان عمارت و سرای نقل کرد، این قصیده بخواند:
به فال همایون و فرخنده اختر
به بخت موفی و سعد موفر
به وقتی که هست اندر او فال خوبی
به روزی که هست اندر او سعد اکبر
به بزم نو اندر سرای نوآمد
خداوند فرزانه شاه مظفر
سخی شمس دولت، گزین کهف ملت
ملک بوالفوارس، طغانشاه صفدر. الخ.
(لباب الالباب ج 2 ص 88).
ابوالفوارس خسرو طغانشه آن ملکی
که شاهی از اثر جاه او برد مقدار.
ازرقی.
و نیز رجوع به لباب الالباب ج 1 ص 318 شود
لغت نامه دهخدا