جدول جو
جدول جو

معنی طعمه کردن

طعمه کردن
(خوَشْ / خُشْ دَ)
غذا قرار دادن. قوت ساختن:
همای کش تر از این کرکسان جیفه نهاد
ندیده ام که ز عنقا کنند طعمه عقاب.
خاقانی.
مست مکن عقل ادب ساز را
طعمه گنجشک مکن باز را.
نظامی
لغت نامه دهخدا