نوعی از بازی دادن مردم باشد و آن چنان است که درون تخم مرغی را خالی کنند و از شبنم پر سازند و طشتی را درآفتاب گذارند و تخم مرغ را در طشت نهند، چون طشت گرم شود تخم مرغ به اصول راه بالا به رقص درآمده بر هوا رود. (برهان) (آنندراج). بازی طشت و خایه آنکه مشعبدان خایۀ مرغ را از سیماب پر کرده (در طشتی) مقابل آفتاب گذارند، چون طشت از حرارت گرم شود، خایه از طشت بیرون میرود. (از حاشیۀ دیوان خاقانی) : خرد چو مورچه در طشت حیرت است از آنک مدبران را تدبیر طشت و خایه نماند. انوری. علم طشت و خایه از زاغان ظلمت بین که باز صد هزاران خایه در نه طشت مدفون کرده اند. مجیر بیلقانی (در صفت شب). طشتی است این سپهر و زمین خایه ای در او گر علم طشت و خایه ندانسته ای بدان. خاقانی. مگر موبد پیر در باستان بدین طشت و خایه زد این داستان. نظامی. ، کنایه از آسمان و زمین هم هست، چه زمین بمنزلۀ تخم مرغ است درمیان آسمان. (برهان) (آنندراج) ، و نام طلسمی باشد، و علم نجوم را نیز علم طشت و خایه گویند. (برهان). و رجوع به فرهنگ شعوری ج 2ص 166 شود