جدول جو
جدول جو

معنی طحن

طحن
(حَ)
آرد کردن گندم. (منتهی الارب) (آنندراج). کذا طحنت الرحی. (منتهی الارب). آسیا کردن، طحنت الافعی، گرد گردید مار. (منتهی الارب) (آنندراج) ، خردکردن و طاحونه که آسیا باشد مسمی به اسم لازم است
لغت نامه دهخدا