معروف به ’کاکاطاهرا’ از اوباش، و باطناً مردی آدمی معاش، لکن به هجو مایل. طبعش خالی از متانتی، و اسمش خالی از غرابتی نیست. و لفظ کاکا معلوم نیست که اسم یا لقب یا تخلص باشد. بهر تقدیر این شعر از او دیده و نوشته شد: وعده قتلم بفردا آن پری پیکر دهد بازمیترسم که فردا وعده دیگر دهد. (آتشکدۀ آذر ص 228). رجوع به ترجمه تاریخ ادبیات ایران تألیف ادوارد برون ج 4 ص 186 شود