شهری است و یا شهرستانی است میان قزوین و ابهر، و از آنجاست صاحب اسماعیل بن عباد. (منتهی الارب). طالقان ولایت سردسیر است، در شرقی قزوین. طولش از جزایر خالدات فه. مه و عرض از خطّ استوا، لوی. در کوهستان افتاده است، و کلاتها بوده، و دیه های معتبر کمتر باشد، حاصل آنجا غلّه و اندکی جوز و میوه بود، و مردم آنجا دعوی مذهب سنت کنند، اما ببواطنه مایلتر باشند. ولایت سرانرود و جرود و قهپایه وکن و کرخ از توابع آنجاست، و در این ولایت دیه ها معتبر بود، حقوق دیوانی طالقان با این ولایت یک تومان است. (نزهه القلوب چ لیدن ص 65 مقالۀ 3). شهرکی است ازجبال، از ری به دیلمان نزدیک. (حدودالعالم). پنجمین ناحیه است از ایالت تهران، از شمال و مشرق محدود است به مازندران، از جنوب به ساوجبلاغ و از مغرب به قزوین. طالقان ناحیه ای است کوهستانی، و قسمت مهم آن در درۀ شاهرود واقع شده، و این رود از مغرب گردنۀ کندوان سرچشمه گرفته بطرف مشرق جاری است، و اغلب قرای طالقان در کنار شعب آن واقعند، قرای متعدد طالقان که همه بخوشی آب و هوا معروفند، عبارتند از: شهرک، نسا، و محمودآباد. عده قرای آن 78 و جمعیت آن قریب 24300 نفر، و اغلب قریه های آن قدیمی و اشخاص بزرگی منسوب به آن قراء میباشند. (جغرافیای سیاسی کیهان صص 354- 355). آب طالقان وارد بحر خزر میشود. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 311). طالقان دارای معدن زغال سنگ است. و رجوع به نزهه القلوب (چ لیدن مقالۀ 3 صص 220- 222) و الارشاد (چ سید جلال الدین تهرانی ص 4) و سفرنامۀ مازندران ص 23، 21، 20، 108، 111، 142 رابینو شود