بر آب برآینده، (منتهی الارب)، آنچه بر سر آب از سبکی و لطافت بالا برآید، ضد راسب، (غیاث اللغات)، آنچه بر روی آب ایستد، بر سر آب آمده مانند ماهی مردۀ در آب، رجوع به ج 2 ص 229 دکری شود، پرده ای است بر شکم زیر پوست و بر زبر باریطون، یجب ان تعلم ان علی البطن بعد الجلد غشائین احدهما یسمی الطافی ... و الثانی یسمی باریطارون و یسمی المدور، (کتاب ثالث قانون ابوعلی ص 311)، کف که بر بالای قاروره و تفسرۀ بیمار ایستد