معنی ضنک ضنک (حَجْءْ) ضناکه. ضنوکه. تنگ شدن. (منتهی الارب) (زوزنی). تنگ عیشی. تنگ عیش شدن. (تاج المصادر). دست تنگی لغت نامه دهخدا