معنی ضنت ضنت (ضَنْ نَ) بخل. بخل شدید. شح ّ. بخیلی. (دهار). دریغ کردن: و لشکرهای او با هدیه های گرانمایه که روزگار به امثال آن سبک شود و ضنّت نماید هر یک را یورت معین فرمود. (جهانگشای جوینی). تا شبی بنمود او را جنتی باغک سبزی خوشی بی ضنتی. مولوی لغت نامه دهخدا