معنی ضرم - لغت نامه دهخدا
معنی ضرم
- ضرم
(ثَ وَ) - سخت گرسنه گردیدن. (تاج المصادر) (منتهی الارب) (زوزنی). سخت شدن گرسنگی. (منتخب اللغات) ، سخت شدن سوزش و حرارت چیزی. (منتهی الارب) ، افروخته شدن آتش. (زوزنی). افروخته شدن آتش و شعله زدن آن. (منتهی الارب). زبانه زدن آتش. (تاج المصادر). افروختن آتش سخت. (منتخب اللغات) ، افروخته شدن بر کسی از خشم. (منتهی الارب). غضبناک شدن. (منتخب اللغات) ، نیک خوردن طعام و چیزی نگذاشتن از آن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا