جدول جو
جدول جو

معنی ضب

ضب(ثَ عَ)
خون آوردن لب. (منتهی الارب). سیلان خون از لثه. روان شدن خون از دهن. خون آمدن لب و سیلان او. (منتهی الارب). روان شدن آب یا خون یا آب دهان. (منتهی الارب) ، دوشیدن با پنج انگشت، و یا ابهام را بر سرپستان و انگشتان را بر ابهام گذاشته دوشیدن. (منتهی الارب). به پنج انگشت دوشیدن شیر را. (منتهی الارب). با تمام کف دوشیدن. (منتخب اللغات). جمع کردن دو سر پستان در دوشیدن. (منتهی الارب). دوشیدن شتر. (زوزنی) (تاج المصادر). دوشیدن ناقه. (دهار) ، دوسیده شدن به زمین، بسیار شدن سوسمار در جائی. (منتهی الارب) ، رفتن شیر اندک اندک. (تاج المصادر) (زوزنی) ، فراگرفتن چیزی را. (منتهی الارب). شامل بودن به چیزی. (منتخب اللغات). به چیزی محتوی شدن، خاموش شدن. خاموش شدن بر کینه. (منتهی الارب) ، آکنده و پرگوشت شدن بغل، آماسیدن سپل شتر، آماسیدن سینۀ شتر. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا