جدول جو
جدول جو

معنی صیدلانی

صیدلانی
(صَ دَ)
نسبت است به صیدلان. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). صندلانی. صیدنانی. صندنانی. عطار. (دهار). پیلور. (السامی فی الاسامی) (تفلیسی) ، داروفروش. داروئی. حشائشی. گیاه شناس. عقاقیری
لغت نامه دهخدا