پیرو طریقۀ تصوف، پشمینه پوش، یک تن از صوفیه: دل از عیب صافی و صوفی به نام به درویشی اندر شده شادکام، فردوسی، مرد صوفی تصلفی نبود خود تصوف تکلفی نبود، سنائی، واینک پی موافقت صف صوفیان صوف سپید بر تن مشرق دریده اند، خاقانی، دیر یابد صوفی آز از روزگار زین سبب صوفی بود بسیارخوار، مولوی، بسیار سفر باید تا پخته شود خامی صوفی نشود صافی تا درنکشد جامی، سعدی، مطربان گوئی در آوازند و صوفی در سماع شاهدان در حالت و شوریدگان در های و هوی، ؟ رجوع به صوفیه شود