معنی صورتکاری صورتکاری (رَ) تصویرسازی. صورت کشی. نقش کندن بر چنگ و دیگر چیز: چو شد پرداخته فرهاد را سنگ ز صورتکاری دیوار آن سنگ. نظامی لغت نامه دهخدا