میرزا جهانگیرخان شیرازی فرزند آقا رجبعلی. مدیر روزنامۀ صور اسرافیل که بخاطر نام روزنامه اش به صور اسرافیل ملقب گردید. ملک زاده ترجمه او را چنین آورده است: وی در سنۀ 1292 هجری قمری در شهر شیراز متولد شد. خانوادۀ او در شیراز مردمان فقیری بودند. در اوان کودکی پدرش آقا رجبعلی درگذشت و عمه وی سرپرستی او را به عهده گرفت پنجساله بود که با عمه وجدۀ خود به تهران رفت. چهارده ساله بود که به شیرازبازگشت و در آنجا به تحصیل پرداخت. مقدمات ادبیات، منطق و ریاضی را نزد اساتید زمان فراگرفت و بسال 1311 هجری قمری با عمه خود به تهران رفت و در دارالفنون و دیگر مدارس عالیۀ تهران به تحصیل علوم و فنون جدید پرداخت و یکی از دانشمندان زمان گردید. و این هنگام بود که نهضت آزادی خواهی آغاز شده بود. در انجمن های سری و مجامع خفائی ایرانیان راه یافت و با بزرگان سیاسی ایران آشنا گشت و یکی از ارکان عمده آزادی طلبان به شمار رفت. بسال 1324 هجری قمری آزادی طلبان ایران موفق شدند مشروطیت را در ایران برقرار سازند، پس از فوت مظفرالدین شاه، محمدعلی شاه با مشروطیت مخالفت کرد. میرزا جهانگیرخان بهمداستانی چند نفر از دانشمندان بمقاومت برخاست و روزنامه ای موسوم به صور اسرافیل ایجاد کرد. تا آن وقت ادبیات و انشاء ایرانی عموماً وروزنامه ها خصوصاً بطرز نگارش قدیم سراسر الفاظ مسجعباطمطراق و بی حقیقت و معنی و خالی از سود و اثر بود. این روزنامه تأثیری فراوان کرد. روزنامۀ صور اسرافیل به مشکلاتی دچار شد چندین بار نویسندۀ او را تکفیر کردند و چند بار بساط روزنامه نویسیش را فروپیچیدند. (از تاریخ انقلاب مشروطیت ایران ج 2 صص 240-243 به اختصار). مقالات اول و آخر روزنامه صور اسرافیل بقلم مؤلف لغت نامه است جز شمارۀ 20 که بقلم صور اسرافیل میباشد. پس از اشغال مجلس جهانگیرخان نیز بوسیلۀ قزاقان دستگیر شد و او را به باغشاه بردند. احمد کسروی نویسد: هنگامی که از مقابل سفارت انگلیس می گذشتندیک دسته ارمنی و اروپائی ایستاده بودند، میرزا جهانگیرخان ایشان را دید و آواز برداشت: ’ما آزادی خواهانیم’. قزاقی از پشت سر شوشکه بر پشت سر او فرودآورد وخون روان گردید. سپس آنان را به باغشاه بردند و روزچهارشنبه سوم تیر ماه 1326 هجری قمری او را خفه کردند. (تاریخ مشروطیت تألیف احمد کسروی صص 639- 660)