آنکه خرامیدن او همانند صنوبر است در حرکت به چپ و راست: خورشید زیر سایۀ زلف چو شام اوست طوبی غلام قد صنوبرخرام اوست. سعدی. با قامت بلند صنوبرخرامشان سرو بلند و کاج بشوخی رمیده اند. سعدی. چندان بود کرشمه و ناز سهی قدان کآید بجلوه سرو صنوبرخرام ما. حافظ. شانی تسلیی ز دل خویشتن نگر کارت بنازکان صنوبرخرام نیست. شانی تکلو (از آنندراج)