جدول جو
جدول جو

معنی صفوان سلمی

صفوان سلمی
(صَ)
ابن معطل سلمی مکنی به ابوعمر، وی کسی است که چون در غزوۀ بنی المصطلق عائشه از قافله وا ماند او را سوار کرد و بیاورد و منافقان بر وی تهمت بستند و قرآن به برائت او نازل گشت. (تاریخ گزیده صص 146-231) :
این سویدای دل من که حمیراصفت است
صافی از تهمت صفوان به خراسان یابم.
خاقانی
انصاری، وی معتزلی و از شعرای این فرقه است و او را قصیده ای است که واصل بن عطا و معتزله را در آن ستاید. (ضحی الاسلام ج 3 ص 90)
ابن بیضا، بدری و مهاجر است و به طاعون درگذشت. (تاریخ گزیده چ عکسی ص 231)
لغت نامه دهخدا