روی. (منتهی الارب) (مهذب الاسماء). صفر، روئین که به هندی کانسی گویند. (غیاث اللغات) : ذکر شهرستان روئین که آن را مدینه الصفر خوانند. (تاریخ سیستان). که کدامین خاک همسایه زر است یا کدامین خاک صفر ابتر است. مولوی. ، صفر، نحاس. (تذکرۀ ضریر انطاکی). مس (؟) ، سیاهیها که به زردی زند. مفرده اصفر، یقال: رجل اصفر و امراءه صفراء. (ترجمان علامۀ جرجانی)