شاعری است. آذر بیگدلی گوید: وی فرزند قادربک است و بشغل زرگری مشغول بود سپس به جوهرفروشی رسید و او را طبع خوشی است. از اوست: از رشک که سوزم ز که پنهان کنمت آه در هیچ دلی نیست که جای تو نباشد رحم است بنومیدی آنکس که بمحشر در نامۀ او حرف وفای تو نباشد. و او راست: بقدر رنجش یکروزۀ تو هم ما را شکیب هست ولی روزگار میگذرد. و از اوست: طرفه حالی است که عاشق شب هجران دارد خواب ناکرده و صد خواب پریشان دارد. (از آتشکده ص 31). در قاموس الاعلام ترکی گوید پدر وی زرگر و او جوهرفروش بود