یکی از شاهزادگان مغرب است که در زمان سلطان احمدخان اوّل به استانبول هجرت کرد، و سیّدمحمد داماد محمدپاشا برادر صدراعظم خلیل پاشا، او را به فرزندی پذیرفت و در حمایت خلیل پاشا تربیت یافت. هنگام صدارت دوّم همین پاشا که به سمت سرداری به ایران میرفت صاری عبدالله با شغل منشی گری ملتزم رکاب او بود و چون محمدافندی رئیس الکتّاب در سال 1037 هجری قمری درگذشت وی به درجۀ رئیس الکتابی نایل گشت، ولی در همان سال خلیل پاشا از صدارت و او از ریاست کتابت معزول شد و با هدائی محمودافندی از منسوبین خود طرح مراودت افکند و به مطالعه و تألیف پرداخت. در سال 1047 هجری قمری به ریاست رکاب همایون نایل گشت و در سفر بغداد در معیّت سلطان مرادخان رابع بود و در همانجا دوباره رئیس الکتاب گشت و تا سنۀ 1065 به بعض مناصب دیگر منصوب گردیدو سپس از خدمت دولت کناره جست و به علم و عبادت پرداخت. وی بسال 1071 هجری قمری درگذشت و در خارج طوب قپو بر جادۀ مالتپه مدفون است. وی دفتر اوّل مثنوی مولانا را ترجمه کرده و بدین جهت به شارح مثنوی مشهور میباشد. از تألیفات اوست: 1- نصیحهالملوک متضمن مناقب اولیاء 2- ثمرات الفؤاد 3- دره 4- جوهره 5- مسلک عشاق. تخلص وی عیدی است و اشعاری دارد. (قاموس الاعلام ترکی). برون در تاریخ ادبیات وفات او را بسال 1079 گفته و کتابی از او بنام دستورالانشاء ثبت کرده و گوید چند مکتوب از آن را شارل شفر ضمن کتاب منتخبات آثار فارسی طبع کرده است. (تاریخ ادبیات ج 4 ص 6)