مقبل. خوش بخت. بختیار: که از بی دولتان بگریز چون تیر سرا در کوی صاحب دولتان گیر. نظامی. دست زن در ذیل صاحب دولتی تا ز افضالش بیابی رفعتی. مولوی. پدر گفت: تو را ای پسر در این نوبت فلک یاری کرد... که صاحب دولتی در تورسید. (گلستان). طریق و رسم صاحب دولتان است که بنوازند مردان نکو را. سعدی. ، عارف واصل: چون مرغ روحانیت طالب از بیضۀ بشریت بواسطۀ تربیت صاحب دولتی بیرون آید بعد از آن پروازگاه آن مرغ را جز حضرت ال̍ه کسی دیگر نمیداند. (انیس الطالبین ص 121) ، پادشاه: پس بگوی که خان داند که امروز مردم دو اقلیم بزرگ که زیر فرمان ما دو صاحب دولت اند، و بیگانگان دور و نزدیک از اطراف چشم نهاده تامیان ما حاصل دوستی بر چه جمله قرار گیرد. (تاریخ بیهقی ص 210). آفرین گویان عالم آفرین گویان شده پیش تخت چون توصاحب دولت از برنا و پیر. سوزنی. ، مالدار (در تداول عامّه)