قسمی از جامه که ظریف بافته شده باشد. (ناظم الاطباء). نام قماشی لطیف. (از آنندراج). شیرین بافت. نوعی از جامۀ لطیف که آنرا بغلط سری صاف گویند، و از بعضی اساتذه مسموع است که به معنی جامه که نه نهایت غفص باشد و نه نهایت تنک که به هندی آنرا میشها گویند. (غیاث) : و مائه ثوب من الشیرین باف و مائه ثوب من الشان باف. (ابن بطوطه). که شیرین باف لعل نوخطان متاعی است گرد کساد بر او نشسته. (ظهوری، از آنندراج). ناظم البسه همواره دردسر دستار می دهد و شیرین باف را بجان می رساند. (نظام قاری ص 147). دل از خارا و جان از شیرین باف. (نظام قاری ص 134). مریم این بار نرشته ست یکی شیرین باف به سر خود بجز ار هست گزی صد دینار. نظام قاری