جدول جو
جدول جو

معنی شیرگیر شدن

شیرگیر شدن
(خُ کَ دَ)
در تداول عوام، سخت شجاع و دلاور گشتن. (یادداشت مؤلف). تسلطی یافتن و چربیدن. (آنندراج) :
که به سرپنجه شیرگیر شده ست
شیر برنا و گرگ پیر شده ست.
نظامی.
، جسور و دلیر و جری گشتن. جری شدن. بسیار به خود غره گردیدن. سخت جری و بی شرم گشتن. بغلط تشجیع شدن و جسور شدن. (یادداشت مؤلف). جری و گستاخ و بی پروا شدن. (ناظم الاطباء) ، خوش و خرم شدن. (یادداشت مؤلف) :
مست گشت و شاد و خندان شد چو باغ
در ندیمی و مضاحک رفت و لاغ
شیرگیر و خوش شد انگشتک بزد
سوی مبرزرفت تا میزه کند.
مولوی
لغت نامه دهخدا