جدول جو
جدول جو

معنی شیرگنجشک

شیرگنجشک
(گُ جِ)
ورکاک که پرنده ای است بزرگ و مردارخوار. (منتهی الارب) (برهان). کزنه. ستوچه. (زمخشری). کرکسه. (فرهنگ فارسی معین) ، نوعی باز شکاری کوچک قامت که گنجشک و دیگر پرندگان کوچک را شکار کند و آن یکی از گونه های باشه است. شقراق. (از فرهنگ فارسی معین). صرد. (دهار) (زمخشری) (منتهی الارب). مرغی است که شکار گنجشک کند، و این مجاز است و به انجیرخور معروف است. (آنندراج) (انجمن آرا) :
شکار شیرگنجشک آمد انجیر
نمیرد چون ز پستان می خورد شیر.
امیرخسرو (از آنندراج).
رجوع به مترادفات کلمه شود
لغت نامه دهخدا