جدول جو
جدول جو

معنی شیبا

شیبا
از پهلوی چیباک، شیپاک، تندرو: آژی شپاک، مار تیز در رفتار، مار شیبا، (یادداشت مؤلف)، مار افعی، (برهان) (انجمن آرا) (از جهانگیری) (آنندراج) (یادداشت مؤلف)،
مار شیبا، بگمانم بمعنی گزنده و عذاب دهنده است، مقابل مار بی زهر که نگزد وعذاب نکند، چه شیب بمعنی عذاب است، (یادداشت مؤلف)، موذی: مار شیبا، مار گزنده، مار موذی:
کسی کش مار شیبا برجگر زد
ورا تریاق سازد نی طبرزد،
(ویس و رامین)،
سر دیوار او پر مار شیبا
جهان از زخم آنها ناشکیبا،
(ویس و رامین)،
کنون بپسیچ تا تیمار بینی
جدائی را چو شیبا مار بینی،
(ویس و رامین)،
وکیل و قاضیم اندر گذر کمین کرده است
بکف قبالۀ دعوی چو مار شیبائی،
حافظ،
، شیفته و دیوانه که افسون نپذیرد، (انجمن آرا) (آنندراج)، آشکار، هویدا، ظاهر، زر و طلا، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا