جدول جو
جدول جو

معنی شی

شی
(تَ)
بریان کردن گوشت: شوی اللحم شیاً. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از مهذب الاسماء) (تاج المصادر بیهقی) (دهار). بریان کردن. (ترجمان جرجانی). سرخ کردن (چنانکه ماهی را در روغن). (یادداشت مؤلف) ، گرم کردن آب: شوی الماء شیاً. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا