جدول جو
جدول جو

معنی شهیق

شهیق
(شَ)
شهوق. شهیق الحمار، بانگ خر. تشهاق الحمار مثله. (منتهی الارب) (از تاج المصادر بیهقی). شهیق الحمار، آخر آواز خر، و زفیر اول آن است، و تشهاق مثله. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب). آخر آواز خر. ضد نفیر. (یادداشت مؤلف). آخر بانگ خر. (مهذب الاسماء) (ترجمان البلاغه) ، آواز حبس گریه در گلو و سینه. رد نفس. (یادداشت مؤلف). الشهیق رد الصوت، و الزفیر اخراجه، و منه: ضحک تشهاق، اذا ردده فی صدره. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) :
در زیر باد جرم و زلل مانده چون خران
از هر سوئی شهیق برآورده و زفیر.
خاقانی.
نالۀ کافر چو زشتست و شهیق
زآن نمی گردد اجابت را رفیق.
مولوی
لغت نامه دهخدا