معنی شوی
- شوی (شَ وی ی)
- بریانی و یقال فی الاتباع: عوی ّ شوی ّ و کذا عیی ّ شیی ّ، مأخوذ من الشواء و هو الرذال. (منتهی الارب). شویّه. گوشت بریانی شده. (از اقرب الموارد). بریان:
اگر ز هیبت تو آتشی برافروزند
بر آسمان بر استارگان شوند شوی.
منوچهری.
منازعان همه نار عداوت افروزند
ز بخت تو همه بر نار خود شوند شوی.
سوزنی
