جدول جو
جدول جو

معنی شنم

شنم
(تَ)
خراشیدن. (منتهی الارب). خدش. (اقرب الموارد) ، کافتن و یقال: رمی فشنم، ای خرق طرف الجلد. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا